خلاصه رمان :

دانلود رمان داستان ام رمان پاشنه ی کوتاه کفشش که روی آخرین پله نشست،…… سری که به سرعت وارد کلاس شد را هم دید! عینک کائوچویی مشکی اش را با انگشت،……. بالاتر کشید و مثل همیشه……، آرام قدم برداشت.هر چه قدر به در کلاس نزدیک تر می شد، صدشا ها هم ارام تر به گوشش می رسید…… نزدیک در، نفسش را عمیق بیرون داد و با یک بار پلک زدن وارد کلاس شد، چهارده نفر، دانشجوی ترم آخر عکاسی، همه ایستاده بودند و جز صدای پاشنه های کفش او، صدای دیگری در کلاس نبود……وقتی کنار میز ایستاد، کیف سامسونت مشکی را رویش گذاشت و به سمت دانشجوها برگشت:– بشینید.

 

دانلود با فرمت Pdf

DOWNLOAD

منبع:

ام رمان


حبیب دانلود دانلود ,کلاس ,رمان ,وارد کلاس منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چوکوچوب moein7474 اجناس فوق العاده درسی فروشگاه اینترنتی تک ویو سیب بلاگ | سایت تفریحی | وبلاگ تفریحی | سایت سرگرمی janokherad.rozblog.com Mosavat ابوالفضل شکوهی پایگاه مقاومت شهدای روستای دیوکلا الیمون